سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فقط یه خواهش. منم همین کار را کردم.کم کم داشتم اشک مادرم را می دیدم.الان که داری این متن را میخونی مادر عزیزت را یک لحظه صدا بزن و بگو مادر بیا میخوام یک متنی را تقدیم به تو کنم. و این متنی که در ادامه مطلب اومده را برا مادرت قشنگ بخون.بعد مادرت را ببوس. میدونی خدا از این لحظه چقدر خوشش میاد؟؟؟؟

از مرگ نمیترسم... من فقط نگرانم که در شلوغی آن دنیا مـــــــــــــــادرم را پیدا نکنم...

 

سرم را نه ظلم میتواند خم کند ... نه مرگ ... نه ترس

سرم فقط برای بوسیدن دستهای تو خم میشود 

مادرمـــــــــ

مــــــــــادر! من هرگز بهشت را زیر پایت ندیدم....
زیر پای تو آرزوهایی بود که از آن گذشتی به خاطر من 

 

روسری ات را بردار تا ببینم بر شب موهایت
چند زمستان برف نشسته است تا من به بهار رسیده ام...

 

"مـــــــــــــــــادر" نوشته میشود اما "فـــــــــرشـــــته" خوانده میشود..




دسته بندی:
تاریخ : جمعه 94/9/13 | 9:59 عصر | نویسنده : گروه قرآنی دبیرستان فرهنگ | نظر