سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روز دوشنبه کلاس زبان انگلیسی هفتم درس که تمام شد چند دقیقه ای
از بچه ها درس را پرسیدم ببینم یاد گرفتن یانه.
پویا یکی از دانش آموزای عزیز و خوب منه.گفتم پویا جواب بده.

?How old is your sister 
گفت آقا خواهر ندارم

گفتم خب این را جواب بده
?How old is your father

دیدم زل زد تو چشمان من، اشک تو چشماش حلقه زد
و شروع کرد به گریه کردن گفت آقا پدر هم ندارم.
کلاس چند لحظه ای در سکوت بود و فقط صدای گریه او می آمد.

من بعدش فقط تصمیم گرفتم قدر پدرم را بدونم.
قدر زحماتش، قدر خوبیهاش، قدر همدردیهاش، قدر مهربانیهاش

اما او هم قدر من را میداند به امید دو چیز:
اینکه در قبال زحماتش خوب درس بخوانم و اخلاق خوبی داشته باشم. 




دسته بندی:
تاریخ : سه شنبه 94/9/17 | 10:20 عصر | نویسنده : گروه قرآنی دبیرستان فرهنگ | نظر